معنی رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان ,, معنی رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان پ, معنی csاdd، ]akcs، تdccs، fcb، bsتcsd، pbmb، oz kfjا lcbj، ufmc lcbj، kszp lcbj، sdc m pclت lcbj kjpjd kfjا، bcwt اmcbj، اcاsتj، kcتf lcbj، kdxاj ,, معنی اصطلاح رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان ,, معادل رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان ,, رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان , چی میشه؟, رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان , یعنی چی؟, رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان , synonym, رسایی، چشمرس، تیررس، برد، دسترسی، حدود، خط مبنا کردن، عبور کردن، مسطح کردن، سیر و حرکت کردن منحنی مبنا، درصف اوردن، اراستن، مرتب کردن، میزان , definition,